Web Analytics Made Easy - Statcounter

کیسینجر کمک کرد تا جنگ ویتنام طولانی‌تر شود و دامنه این منازعه را به کامبوج بی‌طرف کشاند و قتل‌عام بی‌سابقه در کامبوج، تیمور شرقی و بنگلادش را رقم زد؛ جنگ‌های داخلی در جنوب آفریقا را تسهیل و از کودتا و جوخه‌های مرگ در سراسر آمریکای لاتین پشتیبانی کرد. با استناد به آنچه که گرگ گراندین (Greg Grandin) شرح‌حال نویس او مدعی شده، می‌توان گفت که حداقل خون سه میلیون انسان بی‌گناه روی دستان کیسینجر نقش بسته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اسناد فاش شده چه می‌گویند؟

رید برادی (Reed Brody) دادستان کهنه‌کار جرائم جنگی در مورد او گفته «تعداد افراد اندکی همچون هنری کسینجر را می‌توان نام برد که تا این حد در مرگ، ویرانی و رنج انسانی در مناطق مختلف جهان دست داشته‌اند.»

بر اساس تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۲۳ توسط اینترسپت، مشخص شد کیسینجر _ قدرتمندترین مشاور امنیت ملی در تاریخ آمریکا و معمار اصلی سیاست‌های جنگی این کشور در جنوب شرقی آسیا از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۵  بیشتر از هر کس دیگری در طول تاریخ کامبوج، مسئول مرگ غیرنظامیان در این کشور است و آرشیو اسناد محرمانه ارتش آمریکا و مصاحبه‌هایی که با بازماندگان کامبوجی و شاهدان آمریکایی انجام شده، این ادعا را تصدیق می‌کنند.

نشریه اینترسپت با استفاده از اسنادی که پیش از این منتشر یا گزارش نشده، پرده از مدارکی دال بر قتل صد‌ها غیرنظامی برمی‌دارد که در طول جنگ محرمانه بود و تا کنون به صورت کامل از افکار عمومی مردم آمریکا، پنهان باقی ماند. کسینجر عامل اصلی حملاتی است که به کامبوج صورت گرفت که به مرگ ۱۵۰ هزار غیرنظامی منتهی شد. این رقم ۶ برابر تعداد تلفات غیرنظامی است که حملات هوایی آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر تا کنون، برجای گذاشته است.

مهاجرت با یهودیان به آمریکا

او با نام کامل «ینز آلفرد کیسینجر» ۲۷ می ۱۹۲۳ (۵ خرداد ۱۳۰۲) در شهر فورت آلمان متولد شد. وی در سال ۱۹۳۸ به همراه گروه بزرگ مهاجران یهودی، به آمریکا مهاجرت کرد. در سال ۱۹۴۳ شهروندی آمریکا به او اعطا شد و در گردان ضداطلاعات ارتش ایالات متحده در جنگ جهانی دوم خدمت کرد. در سال ۱۹۵۰ با برترین رتبه از کالج هاروارد فارغ‌التحصیل شد و در سال‌های ۱۹۵۲ و ۱۹۵۴ به ترتیب مدارک کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی خود را از همین دانشگاه دریافت کرد. سپس به عضویت هیات علمی هاروراد درآمد و در دانشکده حکومت‌داری و مرکز امور بین‌الملل این دانشگاه، مناصب متعددی را عهده‌دار شد.

همزمان با تدریس در هاروارد، به عنوان مشاور به دولت‌های «جان اف. کندی و لیندون بی. جانسون مشاوره می‌داد. پس از این از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۵ به عنوان مشاور امنیت ملی و از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ به عنوان وزیر امور خارجه، در دو دولت ریچارد نیکسون و جرالد فورد، فعالیت می‌کرد.

کیسینجر به عنوان یکی از حامیان و توسعه‌دهندگان برجسته «عملگرایی سیاسی» هم در زمان خدمت دولتی و هم در دهه‌های آتی پس از آن، به شدت بر سیاست خارجی آمریکا تأثیرگذار بود و به رئیسان جمهور این کشور مشاوره می‌داد. وی در چندین هیات مشاوره دولتی و خصوصی عضویت داشت و مجموعه‌ای به نسبت قابل توجه از کتاب‌های پرفروش را در عرصه تاریخ و دیپلماسی، تألیف و منتشر کرد.

در جایگاه مشاور امنیت ملی، کیسینجر نقشی کلیدی در طولانی‌تر کردن جنگ‌های آمریکا در جنوب شرق آسیا، ایفا کرد. این جنگ‌ها چند ده هزار نفر تلفات روی دست نیرو‌های آمریکایی گذاشت و به کشته شدن صد‌ها هزار نفر کامبوجی، لائوسی و ویتنامی منتهی شد. در مدتی که وی در این جایگاه قرار داشت، آمریکا ۹ میلیارد پوند مهمات روی سر مردم کامبوج خالی کرد.

جایزه نوبل به طراح جنگ و کشتار

در سال ۱۹۷۳ (۱۳۵۱) کمیته نوبل در نروژ تصمیم گرفت جایزه صلح نوبل را به کیسینجر و «له دوک تو» همتای او در ویتنام شمالی اعطا کند؛ به نشان تقدیر از «تلاش هر دو برای ایجاد آتش‌بس در ویتنام در سال ۱۹۷۳». کسینجر در واقع این جایزه را برای عقد توافق‌نامه‌ای برای پایان یک جنگ دریافت کرد؛ جنگی که خود او ادامه آن را تشویق و اسباب توسعه آن را فراهم کرد. این توافق‌نامه نه فقط نتوانست مانع این منازعه شود بلکه به‌سرعت همه طرف‌های امضاکننده، آن را نقض کردند. بر اساس اسنادی که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، با اینکه مشخص شد توافق‌نامه یادشده هیچ کمکی به پایان جنگ نکرده است، جایزه صلح نوبل به کسینجر اعطا شد. «دوک تو» از دریافت این جایزه خودداری کرد و گفت آمریکا مفاد توافق‌نامه را نقض کرده و متحدانش را در جنوب ویتنام تحریک و تقویت کرده تا همین مسیر را در پیش گیرند.

پشت‌پرده کودتا‌ها و قتل‌عام در آسیا و آمریکای جنوبی

ویتنام شمالی و متحدان انقلابی آن در ویتنام جنوبی، دو سال بعد در سال ۱۹۷۵ حکومت تحت حمایت آمریکا را در سایگون سرنگون کردند. در همان سال با حمایت‌های گسترده نیکسون و کسینجر، جنگ وارد کشور کوچک و بی‌طرف کامبوج شد.

رژیم نظامی تحت حمایت آمریکا در کامبوج به دست خمر‌های سرخ افتاد که سیاست‌های آن‌ها برای کار اجباری، شکنجه و قتل، ۲ میلیون نفر از جمعیت این کشور را به کام مرگ کشید که برابر با ۲۰ درصد از جمعیت کل کشور بود. کیسینجر تقریباً بدون هیچ تردیدی با این نیروی نسل‌کشی در کامبوج، همگرا شد و به وزیر وقت امور خارجه تایلند گفت: «شما نیز باید به کامبوجی‌ها بگویید که ما با آن‌ها دوست هستیم. آن‌ها یک دسته اوباش آدم‌کش هستند، اما اجازه نمی‌دهیم مانع ما شوند و [در هر حال]آماده‌ایم روابط خود را با آن‌ها بهبود بخشیم.»

به عنوان وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی، کسینجر راهبر اقداماتی بود که در جهت بهبود روابط با جماهیر شوروی، در پیش گرفته شد و مسیر جمهوری خلق چین را به سمت غرب باز کرد؛ برای نخستین‌بار پس از به قدرت رسیدن «مائو زدونگ» در سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۸).

در واقع کسینجر برنامه‌هایی را با حمایت سی‌آی‌ای طراحی کرد که هدف آن جذب و تربیت عوامل سیاسی از بلوک شرق به ویژه جماهیر شوروی بود و در این کار نیز موفق عمل کرد. اکنون بر کسی پوشیده نیست که فروپاشی جماهیر شوروی به دست گورباچوف، با برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری‌های هدفمند آمریکایی به رهبری کسینجر رقم خورد.

کیسینجر همچنین از نسل‌کشی‌های نظامی در پاکستان و اندونزی حمایت کرد. بر اساس تخمین‌هایی که سی‌آی‌ای زده، نیکسون و کسینجر در پاکستان به یک دیکتاتور کمک کردند تا صد‌ها هزار شهروند بی‌گناه را سلاخی کند. در اندونزی نیز فورد و کسینجر به سوهارتو (رئیس‌جمهور) برای حمله به تیمور شرقی چراغ سبز نشان دادند که با کشته‌شدن ۲۰۰ هزار انسان بی‌گناه پایان یافت. این رقم برابر با یک چهارم کل جمعیت تیمور شرقی بود.

در آمریکای لاتین، نیکسون و کسینجر برای سرنگونی «سالوادور آلنده» برنامه‌ریزی کرده و دولت او را که در جریان انتخابات دموکراتیک بر شیلی حاکم شده بود، سرنگون کردند. کسینجر شخصاً بر عملیات‌های پنهانی برای بی‌ثبات کردن شیلی و اجرای یک کودتای نظامی، نظارت داشت. از جمله بر عملیات ربودن «رنه اشنایدر» ژنرال شیلیایی که بسیار بد اجرا و در نهایت به قتل اشنایدر منتهی شد. کسینجر متعاقباً به ژنرال «آگوستو پینوشه» گفت «شما با سرنگون‌کردن آلنده، خدمت بزرگی به غرب کردید». پینوشه با اجرای کودتا، هزاران شیلیایی را به خاک و خون کشید.

در آرژانتین نیز کیسینجر ناظر و حامی یک عملیات دیگر بود؛ این عملیات گسترده تروریستی شامل شکنجه، قتل‌های پنهانی و قتل‌های آشکار توسط یک گروه نظامی بود که دولت رئیس‌جمهور «ایزابل پرون» را سرنگون کرد. در جریان یک دیدار در ژوئن ۱۹۷۶ (۱۳۵۴) کسینجر به «سزار آگوستو گازتی» وزیر خارجه دولت نظامی گفت: «اگر کاری لازم است انجام شود، باید خیلی سریع آن را انجام دهید.» آنچه که به جنگ کثیف در آرژانتین شهره شد، تقریباً ۳۰ هزار شهروند این کشور را به کام مرگ کشید.

دیپلماسی کیسینجر، یک جنگ را برای آنگولا به ارمغان آورد و به استمرار حیات آپارتاید در آفریقای جنوبی کمک کرد. در خاورمیانه نیز وی کرد‌های عراق را در کانون بحران قرار داد و به زعم گراندین، «منطقه کرد نشین را در وضعیت آشفتگی قرار داد و زمینه را فراهم کرد تا با ادامه بحران‌ها، بشریت در این منطقه دائماً در رنج باشد».

میراث کیسینجر حتی فراتر از اجساد، ویرانی‌ها و رنج کشیدن قربانیانی است که وی برجای گذاشت. سیاست‌هایش اسباب جنگ آمریکا علیه تروریسم را فراهم آورد تا انسان‌های بی‌گناه از افغانستان تا عراق و از سوریه تا سومالی، رنج بکشند.

اعتراف به حلقه بی‌پایان نظامی‌گری آمریکا در جهان

«گراندین» نویسنده کتاب «سایه کسینجر» می‌گوید: «شما می‌توانید خط ربط بسیار پررنگی میان بمباران‌های کامبوج تا به همه حوادث امروز، ترسیم کنید. توجیهات بسیار آشکاری که برای بمباران‌های غیرقانونی کامبوج مطرح می‌شد، به چارچوبی برای توجیهاتی تبدیل شد که حملات پهپادی و جنگ بی‌پایان کنونی را مصادره به مطلوب می‌کنند. این مثالی کامل از حلقه بی‌پایان نظامی‌گری آمریکایی است.»

باید توجه داشت که کیسینجر فقط در طراحی سیاست‌های جنگی و هدایت ماشین آدم‌کشی آمریکا در نقاط مختلف جهان نقش نداشت بلکه در طراحی و هدایت برنامه‌هایی نیز دخیل بود که با هدف تربیت نسل آتی رهبران جهانی برای کشور‌های مختلف اجرا می‌شد.

«رهبران جوان جهانی» (YGL) یکی از برنامه‌های جانبی مجمع جهانی اقتصاد است که مسئولیت تربیت بسیاری از نخبگان حاکم در مناصب مختلف در سراسر جهان در بخش‌های تجاری، جامعه مدنی و مهمتر از همه در عرصه سیاسی، برعهده دارد. مغز متفکر این برنامه یعنی کلاس شواب _Klaus Schwab، رئیس همه ادوار مجمع، خود به واسطه یک برنامه مشابه به جایگاه کنونی دست پیدا کرده است. این برنامه توسط دانشگاه هاروارد و با پشتیبانی مالی سی‌آی‌ای اجرا شد.

سمینار با چاشنی تربیت رهبران جهان در آمریکا

این برنامه هارواردی در واقع ابتکار عملی بود که با عنوان سمینار بین‌المللی هنری کسینجر (Henry Kissinger’s International Seminar) اجرا می‌شد. این سمینار یکی از چندین برنامه‌ای بود که توسط اعضای برجسته سازمان‌هایی همچون شورای روابط خارجی و سی‌آی‌ای راه‌اندازی شد. در واقع در دوران پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا با تلاشی مضاعف، برنامه‌هایی از این دست راه‌اندازی کرد تا رهبران جوان آینده کشور‌های مختلف جهان را تربیت کند و با استمداد از اقداماتی که افرادی همچون کسینجر طراح آن بودند، این رهبران را در کشور‌های مبدأ به قدرت برساند.

گستردگی و تنوع برنامه‌هایی از این دست به قدری زیاد است که حداقل به اندازه یک جلد کتاب فرصت نیاز دارد تا همه این برنامه‌ها را معرفی و به صورت اجمالی بررسی کرد. این برنامه‌ها در گذشته خروجی‌های مهمی داشتند و در واقع همه دولت‌هایی که در سراسر جهان با حمایت آمریکا روی کار آمده و یا به حیات خود ادامه می‌دهند، حداقل یکی از افرادی را در خود جای می‌دهند که در یک یا چند مورد از این برنامه‌ها حضور داشته‌اند. این برنامه‌ها همچنان در حال اجرا هستند و در شمار قابل توجهی از آن‌ها، کسینجر حداقل به عنوان مشاور ایفای نقش کرده است.

در مجموع می‌توان گفت کیسینجر در هر دو سطح به عنوان یک سیاستمدار آمریکایی با گرایش‌های جدی صهیونیست ظاهر شده است. در سطح اول، پیشبرد منافع به هر قیمت ممکن، ویژگی اصلی چنین سیاستمداری است؛ بر این اساس، کسینجر اقداماتی را طراحی و اجرا کرد که از نخستین سال‌های جنگ سرد تا کنون، میلیون‌ها انسان را در نقاط مختلف جهان به کام مرگ کشید و زندگی و معیشت چند ده میلیون نفر دیگر را برای چند دهه با رنج و درد دائمی همراه کرد.

این تصویر چندان دور از انتظار و حتی ناآشنا نیست؛ این روز‌ها در نوار غزه به روشنی می‌توان شاهد اجرای سیاستی مشابه بود. کشتار ده‌ها هزار انسان بی‌گناه، اغلب کودک و زن، با استفاده از تسلیحات آمریکایی برای حفظ یکی از مهمترین منافع آمریکا در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی. این تصویر شبیه به همان بمباران‌های گسترده کامبوج، ویتنام، تیمور شرقی، لائوس، افغانستان، عراق و. نیست که برای اجرای طرح‌های کسینجری، انجام می‌شد؟

در سطح دوم، دستورکار دولتی آمریکا، با پیشگامی نهاد‌های امنیتی_جاسوسی این کشور، جذب و تربیت و سپس بازگرداندن عوامل نفوذی به کشور‌هایی است که با استفاده از ابزار‌های نظامی، آن‌ها را دچار بحران کرده است. این الگو در طول حداقل ۸۰ سال گذشته توسط آمریکا در کشور‌های مختلف جهان اجرا شده است و کسینجر را می‌توان یکی از بنیانگذاران و از جمله نخستین مجریان این الگو دانست. در اینجا نیز مساله فلسطین و اشغالگری صهیونیست‌ها، مثال خوبی است. دولت خودگردان که در طول حیات خود نتوانسته به عنوان یک نیروی فعال، گامی مؤثر در جهت آزادی و رفاه مردم فلسطین بردارد، به شمار متعددی از این قبیل افراد آلوده است.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: نسل کشی ماشین کشتار کسینجر مشاور امنیت ملی برنامه ها برنامه هایی توافق نامه تیمور شرقی مختلف جهان سی آی ای بی گناه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۳۳۰۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مست عشق و حواشی یک پوستر

برای بررسی این موضوع و به‌بهانه شروع اکران این فیلم، مروری بر روند کلی این پروژه داشتیم و با رامین رستمی، طراح پوستر این فیلم گفتگو کردیم. او با اشاره به اینکه این پوستر در مدت‌زمان کمی طراحی شده است، گفت که پوستر اصلی ظرف چندروز آینده رونمایی خواهد شد.

مروری بر حواشی «مست عشق»

به گزارش هم‌میهن، شاید بتوان گفت فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی که مراحل تولید خود را از سال ۹۸ آغاز کرد، یکی از پرچالش‌ترین پروژه‌های سینمایی بوده که حواشی تا امروز نیز دست از سر این فیلم برنداشته است. از انتخاب بازیگر گرفته تا اختلاف با سرمایه‌گذار ترک و اکران و رونمایی از پوستر.

اواخر شهریورماه سال ۹۸ اعلام شد که حسن فتحی قرار است فیلم «مست عشق»، داستان زندگی مولانا و شمس، را بسازد که مهران برومند، تهیه‌کنندگی این اثر را برعهده دارد و فرهاد توحیدی و حسن فتحی فیلمنامه آن را نوشته‌اند.

هنوز خبر‌ها درباره فیلم جدید حسن فتحی داغ بود که نام شهاب حسینی به‌عنوان بازیگر نقش «شمس تبریزی» اعلام شد. نقش مقابل او یعنی نقش «مولانا» نیز به پارسا پیروزفر تعلق گرفت.

در تاریخ ۱۶ مهرماه سال ۹۸، فیلمبرداری «مست عشق» آغاز شد. هنوز خبر رسمی اتمام فیلمبرداری این اثر تمام نشده بود که ناگهان سروکله ویروس همه‌گیر کرونا در جهان پیدا شد، درنتیجه سرنوشت این اثر همچنان نامشخص ماند.

خبر نیمه‌کاره ماندن این فیلم اعلام شده بود، اما ازطرفی ویدئویی از سکانس‌های تازه «مست عشق» منتشر و ازسوی روابط‌عمومی سرمایه‌گذار ترک فیلم اعلام شد که تدوین نهایی به پایان رسیده و در آذرماه سال ۹۹ و در هفته جهانی مولانا، پخش جهانی آن آغاز خواهد شد.

همچنین اعلام شد که این فیلم قرار است در قالب یک مینی‌سریال ۸ قسمتی پخش شود. کارگردان این فیلم در واکنش به این اتفاق گفت که هرگونه دخل‌وتصرف در تدوین و امور فنی فیلم، واجد پیگرد قانونی است.

پس از گذشت چند ماه از اعلام خبر پخش «مست عشق» در قالب سریال از یک‌شبکه ماهواره‌ای و جنجال‌هایی که در پی داشت، فرهاد توحیدی، نویسنده فیلمنامه این فیلم با انتشار تصویری از یک‌نامه از حل اختلاف سرمایه‌گذاران ایرانی و ترک «مست عشق» خبر داد.

درنهایت خبر اکران این فیلم به‌صورت همزمان در ایران و ترکیه اعلام شد که خبر شوکه‌کننده‌ای بود، یعنی انتظار‌ها برای تماشای مولانا و شمس تبریزی در پرده سینما به پایان رسیده است و عاقبت این فیلم، ختم به اکران می‌شود.

این فیلم ابتدا قرار بود که از عید فطر (۲۲ فروردین‌ماه) اکران شود، اما به ۲۹ فروردین‌ماه موکول شد. اما این پایان ماجرا نبود و اکران فیلم یک‌هفته به تعویق افتاد. این درحالی‌است که «مست عشق» ماه‌ها به‌صورت کامل آماده اکران بوده است.

درنهایت پس از تعویق یک‌هفته‌ای در نمایش فیلم «مست عشق»، این فیلم از پنج اردیبهشت‌ماه با تعیین رده‌بندی سنی بالای ۱۵ سال، روی پرده سینما‌ها رفت و پیش‌فروش بلیت‌های این فیلم نیز از چندروز پیش آغاز شده است.

پوستری که حاشیه‌ساز شد

پوستر رسمی این فیلم به فاصله چندروز پیش از آغاز اکران عمومی، رونمایی شد. این درحالی‌است که به نظر می‌رسد پوستر که به‌نوعی اولین مواجهه مخاطبان با فیلم است، در قدم اول با شکست مواجه شده است. از چندروز پیش مخاطبان و طراحان مختلفی نسبت به این طرح واکنش‌های منفی نشان داده‌اند.

رامین رستمی، طراح پوستر «مست عشق» گفت: ما برای طراحی این پوستر زمان کمی، در حد چند روز داشتیم و قرار شد که برای پیش‌فروش فیلم، یک طرح اولیه از پوستر رونمایی کنیم تا پوستر اصلی فیلم کمی بعدتر ارائه شود. احتمال دارد که این پوستر اصلی هفته آینده رونمایی شود و طرح متفاوتی دارد. همچنین قرار است یک پوستر بین‌المللی هم برای این فیلم طراحی کنیم.

طبیعتاً به‌دلیل فرازونشیب‌هایی که این پروژه در بازه زمانی ۵ ساله طی کرده، توجه مخاطبان زیادی را به خود معطوف کرده است. در این شرایط رونمایی از یک پوستری که به‌عنوان پیش‌طرح ارائه شده است، تصمیم عجیبی به نظر می‌رسد.

رستمی در این رابطه گفت: «مست عشق» پروژه بزرگی است و طبیعتاً نمی‌توان همه را راضی نگه داشت. فکر می‌کنم حتی پوستر اصلی هم با انتقاداتی مواجه شود و این طبیعی است. ما وقتی سفارش‌دهنده داریم باید نهایتاً تهیه‌کننده و کارگردان در وهله اول پوستر را بپسندند که این اتفاق هم افتاد.

محدودیت‌هایی هم داشتیم مانند لوگوتایپی که برای این فیلم طراحی شده بود و باید در پوستر نیز از همان لوگوتایپ استفاده می‌کردیم. فکر می‌کنم پوستر وظیفه اطلاع‌رسانی خود را انجام داده است، اما مسلماً نقص‌هایی دارد و من هم این موضوع را قبول دارم.

بازیگرمحور بودن، یکی از آفت‌های بزرگی است که گریبان پوستر فیلم‌های سینمایی و سریال‌های ما را گرفته است. گویا طراحان فارغ از توجه به روایت و کانسپت فیلم، پوستر را با محوریت بازیگران شاخص اثر طراحی می‌کنند. مسئله‌ای که در پوستر «مست عشق» نیز به چشم می‌خورد.

اکثر انتقاد‌ها از پوستر «مست عشق» نیز مبنی بر این است که بدون خلاقیت طراحی شده و صرفاً عکس ۲ بازیگر این فیلم در کنارهم قرار گرفته است. گویا طراح، بدون تماشای این فیلم، دست به طراحی زده است.

رستمی دراین‌باره توضیح داد: من فیلم «مست عشق» را برای طراحی پوستر تماشا کردم. اما متاسفانه ما اکنون در اغلب پوستر‌های سینمایی چیزی از خود فیلم نمی‌بینیم و صرفاً چهره‌های مطرح روی پوستر قرار می‌گیرند. انگار به‌نوعی توجه به جنبه‌های هنری پوستر موردغفلت واقع می‌شود.

مولفه‌های یک پوستر خوب

محمد تقی‌پور، طراح پوستر، یکی از افرادی است که در صفحه مجازی خود نسبت به کیفیت پایین این طراحی واکنش نشان داد و اعلام کرد که طراحی پوستر این فیلم ابتدا به او پیشنهاد شده بود، اما به‌دلایلی این کار به سرانجام نرسید.

برای درک این نکته که یک پوستر خوب باید چه نکات و استاندارد‌هایی را در خود داشته باشد، با این طراح صحبت کردیم و او عنوان کرد: طراحی پوستر فیلم، یک وظیفه‌ای بر گردن طراح دارد، زیرا اولین مسئولیتی که پوستر دارد این است که نظر مخاطبان را جلب کند.

ما زمانی که در طراحی پوستر فیلم فاکتور‌های فنی و محتوایی لازم را رعایت کنیم، این‌ها به‌درستی کنار هم قرار می‌گیرند و مانند اجزای یک ماشین، بهره‎‌وری لازم را به ما خواهند داد.

اگر درنهایت هرکدام از این قطعات دچار مشکل شوند، از میزان تاثیرگذاری آن پوستر کاسته می‌شود. رعایت نکات مختلفی مانند ترکیب‌بندی و ساختار، استفاده به‌اندازه و به‌جا از عناصر بصری، چیدمان مناسب متن، توجه به ایده و ازطرفی توجه به محتوای فیلم و انتقال اتمسفر فیلم به پوستر، از نکاتی است که باید در طراحی پوستر یک‌فیلم موردتوجه قرار بگیرد.

دیگر خبرها

  • ببینید | پیام مقاومت به شیوه بانوی فلسطینی
  • عجیب ترین شیوه حمل بار با خودرو که تاکنون دیده اید‍! | ویدئو
  • جنگ پهپادها در آسمان؛ شیوه جالب برای ساقط کردن پهپاد اوکراینی! | فیلم
  • من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کرده‌ام!
  • سلاخی مرد جوان در چاقوکشی زن و شوهری | زن اردبیلی شوهر سابقش را کشت
  • پیام مقاومت به شیوه بانوی فلسطینی + فیلم
  • «بسته پیشنهادی» ویژه طرفداران پادکست‌/احوالپرسی با طراح پارک ساعی
  • شیوه‌ای مناسب برای کاهش وزن
  • طراح این چمدان عاشق موز بوده! (عکس)
  • مست عشق و حواشی یک پوستر